حسیب (قرآن)حسیب یکی از اسمای حسنای الهی است. ۱ - حسیب در لغتحسیب بر وزن فعیل و از مادّه حسب است كه دو معناى اصلى دارد: نخست، شمارش و حسابرس؛ چنانكه مىگویى: «حسبت الشى ءَ أحسبه حسبا وحُسبانا؛ آن چیز را شمردم». دوم، بسندگى،کافی و کفایت کننده؛ چنانكه مىگویى: «شیءٌ حِسَابٌ ؛ چیز بسنده». بنابراین، «حسیب» در لغت ، دو معنا دارد : حسابگر و بسنده. حسیب اگر از أحسَبَ باشد به معنای کافی بودن است و اگر از حَسَبَ باشد به معنای شمردن است. در معنای اول، فَعیل در معنای مُفعِل به معنای کافی و در معنای دوم، فَعیل در معنای مُفاعِل یعنی مُحاسِب بکار رفته است. اما حسن مصطفوی در کتاب التحقیق معنای سومی برای آن در نظر میگیرد او مینویسد: حسیب از حسب در اصلِ لغت به معنای نوعی إشرافیت و آگاهی و دقت نظر در چیزی به قصد آزمودن و رسیدگی به آن چیز است. بنابراین میتوان برای حسیب لغتا ۳ معنا را در نظر گرفت: ۱- حسابگر ۲- کفایت کننده ۳- مُشْرِف و مطلِع ۲ - حسیب در اصطلاححسیب اگر صفت برای انسان واقع شود، به معنای فرد بسیار بخشنده، شریف و کریم، دارای اهل و فرزندان فراوان یا دارنده فضائل اخلاقی بسیار است.و اگر واژه حسیب در مورد خداوند متعال به کار رود، به هر سه معنای لغوی قابل تطبیق است. چنانکه قاموس القرآن حسیب را به معنای حسابگر دانسته است. مرحوم صدوق در کتاب التوحید به هر سه معنا اشاره میکند: کسی که همه چیز جهان را احصاء کرده و از آنها آگاه و با خبر است، و کسی که حساب بندگان را (در قیامت) رسیدگی می کند و به آنها جزا می دهد، و کسی که کفایت امور بندگان می کند. شیخ تقی الدین ابراهیم بن علی کفعمی نیز حسیب را به سه معنا دانسته؛ ۱- کافی ۲- محاسب ۳- عالم ۳ - حسیب در قرآنواژه حسیب، در قرآن کریم چهاربار آمده است؛ یک بار درباره انسان در روز قیامت است و سه بار به عنوان نام خدا و به هر سه معنای محاسب، مکفی و محصی تفسیر پذیر است. ۳.۱ - مکفیحسیب به معنای کفایت کننده: •«وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَیءٍ حَسیباً؛ و چون به شما تحیت و درودى گفته شد شما تحیتى نیكوتر از آن یا همانند آن را بگویید، كه بىتردید خداوند حسابرس همه چیز است.» یکی از رایجترین معانی حسیب، کافی و بسنده بودن است؛ به این معنا که خداوند برای مشاهده اعمال بندگان و حسابرسی و جزادهی به آنها کافی است. مؤید این معنا، کاربرد قرآنی این واژه همراه با فعل «کفی»و نیز تعابیری چون حسبنا الله، فان حسبک الله و فهو حسبه است. علامه طبرسی احتمالات معنای حسیب در این آیه را چنین بیان میکند: مجاهد گوید: یعنى خداوند بر هر چیزى نگهبان است. برخى گفتهاند: كفایت كننده است. ۳.۲ - محاسبحسیب به معنای محاسبهگر: •«اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْیوْمَ عَلَیكَ حَسیبا؛(به او گفته مىشود كتاب اعمال قلبى و بدنى خود را بخوان، تو خود كافى هستى كه امروز حسابرس نفس خود باشى.» مجمع البیان در تفسیر آیه فوق حسیب را به معنای حسابگر دانسته و میگوید: امروز خودت براى حسابگرى اعمالت، كافى هستى. علت اینكه: انسان را براى حسابگرى اعمال خود كافى دانسته، این است كه: چون انسان در روز قیامت، اعمال خود را بنگرد كه ثبت شده و توجه كند كه سزاى كردار خود را بطور عادلانه، بدون كم و زیاد، مىبیند، اعتقاد پیدا مىكند و از روى خضوع و تضرع، به درگاه خدا اعتراف مىكند و هیچ راهى براى انکار او باقى نمىماند.در این آیه چیزى در تقدیر است، و تقدیر آن چنین است:(یقال له اقرء كتابك ...). حرف باء در جمله (كَفى بِنَفْسِكَ) زائده است، و اصل آن كفت نفسك- نفس تو كافى است بوده و اگر به جاى كفت كفى آورده و با اینكه كلمه نفس مؤنث است فعل آن را مذکر آورده، از این جهت بوده است كه نفس مؤنث مجازی است و در هر فاعلى كه مؤنث مجازى باشد هم مىتوان فعلش را مذكر آورد و هم مؤنث، و چه بسا كه بعضى در توجیه مذكر آوردن كفى گفته باشند كه باء در بنفسك زائده نیست، و این كلمه مجموعا اسم فعل است به معناى اكتف بس كن و بسا توجیهات دیگرى نیز وجود دارد. این آیه دلالت مىكند بر اینكه حجت كتاب مذكور حجتى است قاطع به طورى كه خواننده آن هیچ تردیدى در آن نمىكند، هر چند كه خواننده خود گنهکار باشد. •«الَّذینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یخْشَوْنَهُ وَ لا یخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسیباً؛همان كسانى كه رسالتها و پیامهاى خدا را (به مردم) مىرسانند و از او مىترسند و از احدى جز او نمىترسند، و خدا در حسابرسی (باطن و عملهاى خارج آنها) كافى است.» مرحوم طبرسی در این آیه نیز حسیب را به معنای محافظ و محاسب و مجزی میداند. آیت الله مکارم شیرازی نیز همین معانی را در تفسیر حسیب آورده است و میگوید: (وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِیباً) یعنی همین بس كه خداوند حافظ اعمال بندگان و حسابگر و جزا دهنده آنها است. هم حساب ایثار و فداكارى پیامبران را در این راه نگه میدارد و پاداش مىدهد و هم سخنان ناموزون و یاوه سراى دشمنان را محاسبه و کیفر مىدهد. در حقیقت جمله كَفى بِاللَّهِ حَسِیباً دلیلى است براى این موضوع كه رهبران الهی نباید در ابلاغ رسالات خود وحشتى داشته باشند چون حسابگر زحمات آنها و پاداش دهنده خدا است. ۳.۳ - مطلعحسیب به معنای محصی و مطلع: •«...فَأَشْهِدُوا عَلَیهِمْ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسیبا؛...بر آنها گواه بگیرید (تا بعدا نزاعى پیش نیاید) و خداوند حسابرسى كافى است.» مجمع البیان حسیب در این آیه را به معنای آگاهی و دقت نظر دانسته و میفرماید: شهادت خداوند و علم او به اینكه مال یتیمان را به آنها سپردهاید، كافى است.حسیب در اینجا به این معنا است که خداوند عالم به تمام جزئیات این جهان بوده و چیزی از او پوشیده و مخفی نیست. ۴ - پانویس۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۶۰۲، برگرفته از مقاله «حسیب». ردههای این صفحه : اسماء الهی | موضوعات قرآنی
|